روسیه؛ سرزمین سرخ و سرنوشت

برای کشف اقیانوس های جدید، باید شهامت ترک ساحل آرام خود را داشته باشید؛ این جهان، جهان تغییر است نه تقدیر! «لئو تولستوی»
به روسیه خوش اومدی! سرزمینی بی کران که گویی با آسمان و برف آمیخته، جایی که رودهای یخ زده و جنگل های تاریک، قصه های قرون گذشته رو نجوا می کنن. در این دیار، تاریخ و هنر با هم گره خورده؛ کاخ ها و کلیساهای سنت پترزبورگ، میدان سرخ و قصه های بابوشکا (مادربزرگ)، همگی روایتگر سرزمینی هستن که قلبش همیشه با شور و شجاعت تپیده.
مردم روسیه، با روحیه ای مقاوم و شاعرانه، در برابر سرمای زمستون و سختی های زندگی، گرما و مهربونی خودشون رو به نمایش می ذارن. از موسیقی و ادبیات گرفته، تا بناهای موندگار و سیاستی که همیشه تک قطبی بوده، هر گوشه ی این کشور الهام بخشه و هر قدمش حسی از عظمت و افسانه رو در دل انسان میندازه.

روسیه کشوریه با فرهنگی غنی و چندلایه، آمیزه ای از سنت های کهن اسلاوی، میراث سلطنتی تزارها و روحیه مدرن مردم امروز. مردم روسیه برخلاف سرمای سخت زمستان، قلبی گرم و مهمان نواز دارن، دوستی براشون ارزشمنده و وقتی وارد دایره ی اعتمادشون بشی، صمیمیتی بی پایان رو باهاشون تجربه می کنی.
فرهنگ روسیه همیشه در تقاطع شرق و غرب شکل گرفته؛ جایی که سنت های اسلاوی با میراث بیزانس، مغول و اروپا ترکیب شده. تاریخ پرماجرای تزارها، داستان زندگی آناستازیا و انقلاب 1917، دوران شوروی، همه و همه ردپای عمیقی بر ذهن و زندگی مردم این کشور گذاشته. روسیه فرهنگی داره که هم آیینی و معنویه، هم سرشار از مویسقی، رقص، شعر و غذاهای خوشمزه.
موسیقی در روسیه جایگاه ویژه ای داره:
چایکوفسکی با باله هایی مثل «دریاچه قو» و «فندق شکن» جهان رو مسحور خودش کرد؛ راخمانینوف با پیانوهای پرشور و عمیق، روح روسی رو در نت ها جاری کرد و آوازهای فولکلور و روستایی همراه با رقص های سنتی پر هیجان، عشق مردم به شادی در دل تاریکی زمستان رو به نمایش گذاشت.


سفر به روسیه بدون چشیدن غذاهای سنتیش کامل نمیشه!
بورش: سوپ معروف روسی با چغندر که ترش و خوشرنگه.
پلمنی: یک نوع دامپلینگ پر شده با گوشت، که خیلی شبیه مانتی آسیاییه.
بلینی: پنکیک های نازک که با خاویار یا خامه ترش سرو میشن.
کواس: نوشیدنی تخمیری سنتی که طعم خاصی داره.
غذاهای روسی، ترکیبی از سادگی روستایی و شکوه دربارهای قدیمی هستن!


ولی حالا می رسیم به یکی از ستون های اصلی ادبیات در جهان یعنی ادبیات روسیه!
ادبیات این کشور فقط روایتگر یک داستان نیست، بلکه آینه ای از تاریخ، فلسفه و روان انسانه. از قرن نوزدهم به بعد، این کشور بزرگترین و معروفترین نویسندگان جهان رو به دنیا معرفی کرد:
داستایوفسکی: فئودور در آثاری مثل جنایات و مکافات و برادران کارامازوف، به عمیق ترین لایه های روان و اخلاق انسان نفوذ می کنه. نکته جالب درباره این نویسنده، اینه که زمانی دست به قلم می برده که جیبش خالی بوده و به پول نیاز داشته:)
الکساندر پوشکین: این فرد پدر ادبیات مدرن روسیه ست که با شعرها و داستان هاش، زبان روسی رو زنده کرد و شاعرانه ادامه داد.
لئو تولستوی: این نویسنده، در کتاب جنگ و صلح یک تصویر عظیم از تاریخ روسیه نشون داد و سرنوشت انسان رو به بهترین شکل ارائه داد و در آنا کارنینا، پیچیدگی های عشق و اخلاق رو به نمایش گذاشت.
آنتوان چخوف: آنتوان استاد داستان کوتاه و نمایشنامه به حساب میاد و با نگاهی ظریف و واقع گرایانه، زندگی عادی مردم رو به فلسفه ای بزرگ تبدیل کرده.
از قرن بیستم، ماکسیم گورکی و نویسندگان شوروی با رئالیسم سوسیالیستی، صدای کارگران و انقلابیون شدن.
و البته امروز، ادبیات معاصر روسیه، ترکیبی از گذشته و حاله؛ نویسندگان هنوز هم درگیر تاریخ هستن و در کنارش دغدغه های جهان مدرن رو هم بیان می کنن.
ادبیات روسیه همیشه در پی پرسش های بزرگی در زمینه ی انسان، آزادی، ایمان و سرنوشت بوده و کمتر به داستان های سطحی بسنده کرده. درضمن، اسم های طولانیشون باعث میشه چند صد صفحه ای درگیر شناختن باشی، ولی زمانی که شخصیت ها رو بشناسی و باهاشون همزاد پنداری بکنی، تبریک میگم! اونموقعست که وارد هزارتوی ادبیات روس ها شدی…





از ادبیات روسیه چه کتابی بخونیم؟






تاریخ روسیه، پر از فراز و نشیبه و در تک تک بناها و خیابان های این کشور، میشه صدای افرادی که روزی داخل کوچه هاش زندگی کردن شنید. چیزی که قراره از روسیه ببینی، با تمام وجود بهت حس قدرت، شکوه و جلال و تجمل گرایی رو نشون میده. پس خودت رو آماده کن تا با دنیایی ناشناخته آشنا بشی:

کاخ کرملین؛ قلب تپنده ی مسکو
این کاخ نماد تاریخ و سیاست روسیهست. بنایی باشکوه که بر بلندای رودخانه ی مسکوا می درخشه و نمادی از شکوه و رازهای این سرزمین پهناوره. این مجموعه ی تاریخی، که ریشه هاش به قران پانزدهم می رسه، در حقیقت یک شهر کوچک در دل مسکوست با دیوارهای سرخ رنگ عظیم، برج های نمادین و مجموعه ای از کاخ ها، کلیساها و موزه ها.
معماری این کاخ علاوه بر سنت های بیزانسی و روسی، تاثیرات زیادی از رنسانس اروپا هم گرفته.
کلیسای سنت باسیل؛ عظمت روسیه
کلیسای سنت باسیل یا همون کلیسای واسیلی، یکی از نمادهای جاودانه مسکو و کل روسیهست. بنایی که هر کسی با دیدن گنبدهای رنگین و پیازی شکلش، به سرعت داخل ذهن ثبتش می کنه. این کلیسا در قرن شانزدهم به دستور ایوان مخوف ساخته شد تا یادبودی باشه از پیروزی روس ها بر خان نشین کازان.
گنبدهای پیازی شکل این کلیسا، نماد آتش بازی هایی به حساب میاد که پیروزی روس ها رو جشن گرفته. هشت کلیسای کوچک پیرامون کلیسای مرکزی قرار داره و مانند شعاع هایی از یک ستاره به حساب میان. بخاطر الگوهای مهندسی و شکل عجیبش، هیچ بنایی در دنیا شبیهش ساخته نشده!
سنت باسیل فقط یک بنای مذهبی نیست، بلکه تجسمی از روح خلاق، پرشور و تا حدی خیال پردازانه ی مردم روسیه در دوره رنسانس شرقیه. این کلیسا داخل لیست میراث جهانی یونسکو قرار داره.


میدان سرخ؛ تنیدن تاریخ و سیاست
اینجا شاید مشهورترین میدان روسیه باشه. این میدان درست کنار دیوارهای کرملین قرار داره و قرن ها محل برگزاری مهمترین رویدادهای کشور بوده؛ از مراسم تاج گذاری تزارها گرفته تا رژه های باشکوه ارتش سرخ در دوران شوروی. البته اسم این میدان ربطی به کمونیسم نداره و از واژه ی روسی کراسنی میاد که به معنی قرمز و زیبا هست.
این میدان وسط بناهای افسانه ای مسکو قرار داره:
از جنوب کلیسای رنگارنگ و زیبای سنت باسیل
از غرب دیوارها و برج های عظیم کرملین
از شمال ساختمان تاریخی و پر ابهات موزه دولتی تاریخ روسیه
از شرق مرکز خرید مجلل و کلاسیک گوم
این میدان فقط یک فضای باز نیست و همیشه یک کتاب زنده از تاریخ روسیه بوده که حوادث مختلفی رو به چشم خودش دیده و با یددنش می تونی روایت نبردهای گذشته رو ببینی.
کاخ کاترین؛ عجایب هشتم جهان
این کاخ در شهر تزارسکویه سلو (پوشکین امروز-در زندیک سنت پترزبورگ) قرار داره و یکی از باشکوه ترین و درخشان ترین یادگارهای دوران امپراتوری روسیه به حساب میاد. این کاخ در سده ی هجدهم برای کاترین یکم، همسر پتر کبیر ساخته شده و بعد ها به دستور کاترین کبیر و کمک معمار ایتالیایی بارتولومئو راسترلی به اوج شکوه خودش رسید.
نمای بیرونی کاخ ترکیب آبی آسمانی، سفید و طلای درخشانه که چشم اندازی رویایی داره. ستون های بلند، تزئینات باروک، پنجره های ظریف و مجسمه های طلایی جلوه ای سلطنتی و مجلل بهش بخشیده. البته که مهمترین بخش این کاخ اتاق کهربا هست؛ سالنی افسانه ای که دیوارهاش با صفحات کهربا، آینه های کریستالی و طلا پوشیده شده و بهش عجایب هشتم جهان میگن. این اتاق در جنگ جهانی دوم ناپدید شد و هنوز هم سرنوشت اصلیش پشت پرده ای از راز باقی مونده…


کلیسای سنت ایزاک؛ قصری برای ارتدکس ها
این کلیسا در سنت پترزبورگ، یکی از بزرگترین کلیساهای ارتدکس در جهانه و شاهکاری از معماری نئوکلاسیک روسیهست. این کلیسا در قرن نوزدهم به دستور تزار الکساندر اول ساخته شد و تکمیلش حدود 40 سال زمان برد. نمای بیرونی این کلیسا ستون های عظیم گرانیتی و گنبدی طلایی داره که ارتفاع این گنبد 100 متره که سطحش با 100 کیلو طلا پوشیده شده. و به همین دلیل در گذشته دریانوردان از این کلیسا به عنوان نشانه ای برای پیدا کردن مسیرشون استفاده می کردن.
فضای داخلی کلیسا هم حرف های زیادی برای زدن داره؛ دیواها و سقف ها با مرمرهای رنگی، سنگ های قیمتی و موزاییک های باشکوه و نقلشی های مذهبی تزئین شدن. در مجموع بیشتر از 400 کیلوگرم طلا، هزاران تن سنگ مرمر و نیمه قیمتی در ساخت این کلیسا به کار رفته که باعث شده این کلیسا علاوه بر جایگاه مذهبی، یکی از محبوب ترین جاذبه های گردشگری روسیه هم بشه که در سکوی دیدبانیش نمای 360 درجه ای از شهر و رود نوا قابل لمسه.
روسیه فقط کشوری نیست که با کلیساها و کاخ های رنگ و لعاب دارش دل آدم رو ببره و جادوت کنه؛ بلکه سرزمینیه که طبیعتش نفس آدم رو بند میاره؛ از جنگل های بی پایان و دریاچه های افسانه ای بگیر، تا کوه های برفی و سواحل آرام:
دریاچه بایکال؛ مروارید سیبری
این دریاچه یکی از شگفتی های بی مانند طبیعت جهانه و لقب مروارد سیبری واقعا برازندشه. این دریاچه نه تنها قدیمی ترین دریاچه جهانه و حدود 25 میلیون سال قدمت داره، بلکه با عمق بیشتر از 1640 متر، عمیق ترین دریاچه آب شیرین دنیا هم به شمار میره!
چیزی که بایکال رو شگفت انگیز می کنه، شفافیت خارق العاده ی آبه. در بعضی نقاط میشه تا 40 متر زیر سطح آب رو دید. این دریاچه حدود 20 درصد آب شیرین سطحی جهان رو داخل خودش داره و بیش از 1700 گونه جانوری و گیاهی داخلش زندگی می کنه که بسیاری از این گونه ها اندمیک و انحصاری همین دریاچه هستن و جای دیگه ای پیدا نمیشن! زمستان، گردشگران و عکاسان از سرتاسر جهان برای دیدن این دریاچه و یخ های شفاف و آبی رنگش میان . جالبه که در تابستان، دریاچه بایکال ساحلی زیبا و سرسبزه که مقصدی مناسب برای کوهنوری


کوه های قفقاز؛ رشته های میان کشوری
این رشته کوه از چشم گیر ترین رشته کوه های اوراسیاست که درست در مرز بیان اروپا و آسیا کشیده شده و بخشی ازش در روسیه قرار داره. این کوه ها با قله های برفی، دره های سرسبز و روستاهای کوهستانیش، بهشت ماجراجویی و عاشقان طبیعت به حساب میاد. بلندترین قله ی این رشته کوه، کوه البروسه که 5600 متر ارتفاع داره و عنوان بام اروپت رو یدک می کشه. زمستان ها، پیست های اسکی رشته کوه قفقاز، از بهترین مقاصد گردشگری و اسکی نوردی به حساب میان و تابستان ها بهترین مکان برای آرامش روح و پیاده روی هستن.
این کوه ها فقط به قله هاشون معروف نیستن و بین دامنه های این کوه ها، مردمان با زبان ها، آداب و غذاهای متنوع، همه و همه کنار هم زندگی می کنن و رنگ تازه ای به سرزمین روسیه میدن.
جنگل های تایکا؛منزلگاه خرس ها
جنگل های تایگا، پهناورترین جنگل های پیوسته ی جهان هستن که بخش عظیمی از روسیه رو مانند یک فرش سبز زیبا می پوشونن. به این جنگل ها، جنگل های برفی هم گفته میشه که از سیبری تا مرزهای اروپا کشیده شدن و نماد تنهایی، سکوت و عظمت طبیعت روسیه هستن.
تایگا خانه ی میلیون ها درخت کاج و صنوبر و نراد هست که چشم انداز جنگل رو شبیه یک دریای سبز بی انتها کرده. حیات وحش بینظیری در این گستره بیانتها جریان داره:
خرس قهوه ای، ببر سیبری، گرگ خاکستری و گوزن های شمالی، از مشهورترین ساکنان این منطقه هستن.
زمستان های تایگا بسیار سرد و طولانیه و طی زمستان، سکوت سنگینی این منطقه رو می گیره. برای روس ها، تایگا بخشی از هویت ملیشون به حساب میاد؛ جایی که افسانه ها، ترانه های فولکلور و حتی ادبیات بزرگانشون حضور داره.

روسیه!
وقتی اسمش بیاد قطعا اولین چیزی که بهش فکر می کنی سیاست و پوتین خواهد بود! ولی خبر نداری که در دل این کشور چه جواهری به اسم فرهنگ و مردم خوابیده که همیشه پشت پرده مونده و کسی نتونسته درست بشناستشون. کشوری که طبیعت و تاریخش مجذوبت می کنه و آرزو می کنی داخل کوچه های گذشتهش قدم بزنی تا شاید شکوه این کشور درون روحت نفوذ کنه. جایی که نویسنده ها و نوازنده ها و بالرین ها متولد میشن و انقدر پشتکار دارن که صداشون رو تمام دنیا میشنوه و بهترین ها رو برنده میشن.
روسیه همون جاییه که قلبت رو می دزده!