ماجراجویی در میان قصه ها؛ چه کتابی بخونیم؟!
برای سفر به دور دنیا نیازی به کشتی یا قطار نیست؛ کافیست کتاب بخوانی. «امیلی دیکینسون»
سفر همیشه فقط عبور از مرزها و دیدن مکان های تازه نیست؛ گاهی سفر درون روح، میان فرهنگ ها، زمان ها و سرزمین هاییه که شاید هرگز نتونیم با پا بهشون برسیم. در این بین، کتاب پلی هست میان تخیل و واقعیت؛ ابزاری که به ما اجازه میده بدون بستن چمدان، در جاده ها، کوه ها و شهرهای دوردست قدم بزنیم.
ادبیات سفر و کتاب هایی با محوریت گردشگری، نه تنها الهام بخش ما برای کشف جهان هستن، بلکه به ما یاد میدن تا با چشمی بازتر ببینیم، با فرهنگی عمیقتر درک کنیم و با احساسی انسانی تر ارتباط بگیریم. خواندن درباره ی یک مقصد، می تونه به اندازه ی دیدنش تاثیرگذار باشه-چون هر صفحه، پنجره ایست به جهانی تازه.
در جهانی که سفر فیزیکی همیشه امکان پذیر نیست، کتاب ها راهی مطمئن برای تداوم حس ماجراجویین؛ یادآور این که گاهی سفر، از یک جمله آغاز میشه…
دور دنیا در هشتاد روز
چیزی که یک انسان می تواند تصور کند را انسان های دیگر می توانند به واقعیت بدل کنند.
یکی از شاخص ترین کتاب هایی که انسان میتونه درباره ی سفر کردن و ماجراجویی بخونه، قطعا دور دنیا در هشتاد روزه! حالا چرا؟ چون به بهترین شکل و با حالت عملی تخیلی انسان رو به دل داستان می بره و در لحظه لحظهی این کتاب، می تونید خودتون رو جای شخصیت های این کتاب بذارین.
اما داستان از چه قراره؟
آقای فیلیس فاگ، مردی بسیار ثروتمند در محله برلینگتون گاردنز لندن تنهایی زندگی می کنه. او عضو باشگاه اصلاحاته علی رغم اجتماعی بودنش، کسی از درون زندگی شخصیش خبر نداره. آقای فاگ فقط یک خدمتکار داره و تنها خواسته ای که ازش داره وقت شناسی و دقته! فاگ داخل باشگاه سر 20 هزار پوند شرط می بنده که می تونه دور دنیا رو در هشتاد روز بگرده. پس به همراه خدمتکار وفادارش ژان، معروف به پاسپارتو، عازم سفر میشه. اما این سفر چندان راحت نیست چون فاگ رو متهم به دزدی از یک بانک انگلیسی کردن…
در راه
بهترین معلم، تجربه است اما نه از منظر تحریف شده ی شخصی دیگر.
جالبه بدونین که جک کرواک 29 ساله، این کتاب رو در طول سه هفته و روی کاغذ رولی شصت متری نوشته:)
نوع نوشتار این کتاب، خودانگیختهست. اول شخص، سریع و اعترافی. شش سال طول کشید تا جک کرواک برای این کتابش ناشر پیدا کرد و بالاخره رد سال 1957، آمریکا رو متحیر کرد.
هر بخش از این کتاب، داستان یک سفر رو روایت می کنه؛ در جاده ها، با موتورسیکلت، خودرو، یا حتی پای پیاده. سفر در این کتاب اهمیت زیادی برای شخصیت داستان «سل پردایس» و همراهانش داره. وقتی سل به هرجای آمریکا میره، آزادی داره و به هیچ مکان خاصی وابسته نیست.
هدف سل اول سفر به غرب کشوره تا فرصتی جدید برای آغازی نو داشته باشه. اما وقتی به غریبی ترین بخش آمریکا یعنی سان فرانسیسکو میرسه، تصمیم می گیره که سراغ شرق بره. با این کارش می خواد ثابت کنه که مقصد مهم نیست بلکه سفر یک فرآیند درونیه.
در جنگل های سیبری
یک جا ماندن چیزی را برایم به همراه آورد که دیگر از طریق سفر به دست نمی آوردم. هوش مکان، به من کمک کرد تا زمان را رام کنم و با آن انس بگیرم.
اولین حسی که خواننده ممکنه از اسم این کتاب بگیره، تلاش برای بقا و زنده موندن در جنگل های سیبریه. در صورتی که بیشتر به مکاشفات ذهنی نویسنده می پردازه.
در این کتاب، نویسنده تصمیم می گیره که 6 ماه از سال رو تنهایی در یک کلبه کنار دریاچه بایکال روسیه زندگی کنه. در این مدت، نویسنده به خودشناسی و ارتباط معنوی با طبیعت اطرافش میرسه و سعی می کنه از این تنهایی که نصیبش شده، برای پیدا کردن آرامش و دورشدن از زندگی شهری آدم ها استفاده کنه. این کتاب جملات فلسفی و قشنگ زیادی داره و مزایای زندگی مرتبط با طبیعت رو به شکل زیبایی بیان می کنه.
کیمیاگر
وقتی زبان عشق را یاد بگیری، کسی که منتظرت است را به آسانی خواهی شناخت، چه در دل کویر باشد چه وسط شهری بزرگ.
این کتاب، تاثیر سحرآمیزی روی زندگی بسیاری از مردم گذاشته!
کتاب کیمیاگر، با در هم آمیختن جادو، عرفان، خرد و شگفتی، به رمانی کلاسیک در عصر مدرن تبدیل شده.
داستان این کتاب، درباره پسری چوپان و آندلسی به نام سانتیاگوست که رویای پیدا کردن گنج رو داخل سرش پرورش میده. به همین منظور، پا به سفر میذاره؛ اما دست سرنوشت، گنجی به مراتب با ارزش تر و واقعی تر از تصورش رو سر راهش می ذاره. سفر سانتیاگو، خرد غایی گوش کردن به حرف دل رو یادآور میشه و به ما یاد میده چگونه قدر فرصت های معدود زندگی رو بهتر بدونیم و از همه مهمتر، چگونه رویاهامون رو دنبال کنیم.
به سوی طبیعت وحشی
قصد داشت زندگی کاملا جدیدی برای خود بیافریند. زندگیای که آزادانه در تجربیات حسابنشدهی آن غرق شود و در آن اوج بگیرد. حتی برای آنکه نشان دهد بند ناف زندگی گذشتهاش را قطع کرده است، نام جدیدی برای خود برگزید. دیگر کریس مککندلسی در کار نبود؛ حالا الکساندر اَبَر خانهبهدوش، ناخدای سرنوشت خویش بود.
به سوی طبیعت وحشی، یک روایت مستند از جان کراکائر روزنامه نگار و کوهنورد آمریکاییه که بازسازی داستان واقعی زندگی کریستوفر مک کندلسه؛ جوانی که با آمیزه ای از آرمان گرایی، شورش درونی و عطش تعالی، مسیر زندگی خودش رو از روزمره ی آمریکا جدا می کنه و به سمت زندگی دور از عرف میره. در این اثر زندگی نامه ای، ماجراجویی و کاوش فلسفی به وضوح قابل مشاهده ست و علاوه بر نشون دادن یک شخصیت پیچیده، تاملی عمیق درباره آزادی، خطر و اسطوره مرزهای آمریکایی هم نشون داده میشه.
الکساندر در جستجوی چیزی فراتر از ارتباطات انسانیه و سفرش رو تنها پیش میبره تا سرانجام چهارماه بعد از اینکه در یک اتوبوس مترکوه در بیابان های آلاسکاه مقیم بوده، جسدش توسط شکارچیان پیدا میشه…
بادبادک باز
بابا گفت: «اگر مردی را بکشی، یک زندگی را می دزدی. حق زنش را از داشتن شوهر می دزدی، حق بچه هایش را از داشتن پدر می دزدی. وقتی دروغ می گویی، حق کسی را از دانستن حقیقت می دزدی. وقتی تقلب می کنی، حق را از انصاف می دزدی، می فهمی؟»
شاید در نگاه اول، ذهنتون این کتاب رو در دسته ی ادبیات سفر قرار نده ولی بهتون قول میدم با خوندن این کتاب از لحاظ درونی تغییری در زندگیتون رخ میده که قلبتون درد واقعی رو لمس می کنه. این کتاب به شکلی قوی، رنج افغانستان مدرن رو به بقیه نشون میده.
امیر، پسر یک تاجر ثروتمند کابلی و از قبیله ی صاحب قدرت پشتون هاست. حسن، خدمتکار و همراه همیشگی امیر، از قبیله ی طرد شده و فقرزده ی هزاره هاست. رابطه ی غیرمعمول این دو شخصیت، با تصمیم امیر به ترک دوستش در خلال تنش ها و ناآرامی های قومی، مذهبی و سیاسی سال های پایانی پادشاهی افغانستان، از هم می پاشه و این دو از هم خیلی دور میشن. اما رابطه ی میان این دو شخصیت انقدر قویه که امیر برای جبران اشتباهات گذشته در قبال تنها دوست حقیقیش، مسیری بسیار طولانی رو بر می گرده. این رمان، در کشوری رو به نابودی اتفاق می افته و به قدرت دانش، تاوان خیانت، امکان رستگاری و عشق، ایثار و دروغ های میان دو پدر و دو پسر می پردازه…
زیر سقف دنیا
مهم نیست کجا زندگیکنی؛ کافی است آدمهای آن شهر را وادار کنی نقصهای تو را، عیبهای تو را هر روز ببینند و به آن عادت کنند.
نمیشه که از ادبیات ایران اینجا کتاب نداشته باشیم!
کتاب زیر سقف دنیا، نوشته محمد طلوعی، داستان تجربه های زندگی نویسنده در شهرهای مختلفه. این کتاب جستارهایی درباره شهرها و آدمهاست؛ تک نگارهایی ژرف و عمیق از ده شهری که نویسنده به مدت طولانی یا کوتاه داخلشون زندگی کرده. از رشت تا بیروت، از تهران تا پالرمو. حتی روایت فردی و شخصی نویسنده از شهر زادگاهش هم ارائه شده که در کنارش، به تاریخ و فرهنگ و مناسبات هر شهری هم می پردازه. محمد طلوعی با لحن سرد و قوی، دریچه ی نگاه خودش رو به خوبی به بقیه نشون داده و صرفا اطلاعات عمومی نیست بلکه چون در اون مکان زندگی کرده، درک متفاوتی نسبت به اونجا داره.
امیدوارم که این کتاب ها رو در لیستتون قرار بدید و ازشون اطلاعات و احساسات جدید دریافت کنید.
اگر نظری داشته باشید یا دلتون بخواد که کتابی به این لیست اضافه بشه، کافیه که با ما در ارتباط باشید
